زاموفیلیا (جلد دوم مانکن نابودگر) به قلم مریم بهاور84
پارت دوازده
زمان ارسال : ۵۹۸ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه
اومد جلو و در کمال شعف و شادمانی دستای آوا رو گرفت:
- بیا تو عزیزم چرا سرپایی؟ بیا بشین بگم سوگل برات... نعیمهخانم سوگل کو؟ سوگل؟
سوگل دختر نعیمهخانم بدو بدو سر رسید.
تا من و دید لبخندی زد:
- خوش اومدید آقا محمد صفا آوردین.
سری تکون دادم:
- خوبی سوگلجان؟
- به خوبیتون آقا.
آوا رو که دید تازه گل از گلش شکفت.
اومد نزدیک و دست آوا رو گرفت:
- نامزدتونن آقا؟
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
فیونا
00علیرغم علاقه ام به این رمان و تو خماری موندن در رابطه با داستان ناتموم سام و رخشا رمان رو ول کردم و حالا بعد از مدت ها برگشتم تا داستان رو تموم کنم. از اول شروع کردم به خوندن و خواستم بگم تداعی خاطرا
۲ ماه پیشفیونا
00تداعی خاطرات گذشته برام بسیار دل انگیز و لذت بخشه. جلد اول رو سه، چهار بار خوندم و حالا برای دومین بار جلد دوم رو می خونم. مرسی از خانم بهاور بابت رمان خوبش. منتظرم با خوندن قسمت های جدید سورپرایز بش
۲ ماه پیشفیونا
10سورپرایز بشم و بی شک رمان مانکن نابودگر و جلد دومش، زاموفیلیا تا ابد جزء ده تا رمان خاص با قلمی قوی به یادم می مونه❤️💆🏻 ♀️ (تو پرانتز هم بگم واقعا نمیشه تو ۲۰۰ کاراکتر از قشنگی این رمان گفت)
۲ ماه پیشمریم بهاور84 | نویسنده رمان
=}
۲ ماه پیشفیونا
20این آقاجونه خیلی باحاله😹❤️ فقط اون اول پارت که گفت بیا ببینم مرتیکه... دوست دخترته؟😂
۲ ماه پیشTamana
۱۷ ساله 20لطفا وقتی رمان تموم شد آفلاین رو بزارید
۱ سال پیشهققققق
00لنتیییی کو تا هفته دیگ من ببینم سعی میخاد چ غلطی کنه
۲ سال پیشfarima
50بدجور موندم تو خماری:/ این سعید از همون اول مشکوک می زد! یعنی توی تصادف سام نقشی داشته؟؟
۲ سال پیشسیتا
10خوبه نویسنده یکم از کاری که سعید کرده و میخواد چی کار کنه رو برامون روشن کنه
۲ سال پیشسمیرا
20محمدمعلوم نیس آوارومیخوادیانه بلاخره😅 این سعید معلوم نیس باخودش چن چنده چیکارداره میکنه واقعا؟چه سودی براش داره این کارا
۲ سال پیشنازلی
۲۱ ساله 80نههههه...این ک همش ممد و سعید بود🤦 ♀️نویسنده جان عزیزت اینقدر نزارمون تو خماری بیشتر از سام و رخشا بنویس بخدا ک خماری زیاد خوب نیس کار دستمون میده هاااا🙇 ♀️🥴
۲ سال پیش
فیونا
21اون اوایل که تازه پارتگذاری این رمان شروع شده بود، پر شور و شوق دنبالش می کردم. اواسط رمان به دلیل فاصله ی زیاد بین پارت ها و پارت گذاری نامنظم، کم کم نسبت بهش سرد شدم و علیرغم علاقه ام به این رمان